بهنامِاو
نقد دلنوشته دلباخته در شهر
عنوان:
"دلباخته در شهر" عنوان منتخب توسط نویسنده است. متشکل از ۳جزء معنیدار.
دلباخته(دلباختگی) یک واژه با مفهومی عاشقانه.
از آنجاییکه عشق و دلباختگی جدا از اندوه نیست(در اکثر موارد)، میتوان ارتباط غیرمستقیمی با ژانر تراژدی هم یافت.
قسمت دوم عنوان( در شهر ) فقط مطرحکنندهی یک مکان است. نه عاشقانهست و نه تراژدی.
از لحاظ معنایی و مفهومی فقط قسمت اول عنوان بطور مستقیم با ژانر عاشقانه و بطور غیر مستقیم با ژانر تراژدی مرتبط میباشد.
اسم از اندازهی نسبتا استانداردی برخوردار است و به راحتی در ذهن خواننده ماندگاری ایجاد میکند. پیشنهاد من این است که نویسنده از عنوان خلاقانهتری بهره ببرد.
ژانر:
ژانرهای برگزیدهی نویسنده به ترتیب "عاشقانه" و "تراژدی" میباشند.
همانطور که گفته شد ژانر عاشقانه به وضوح در عنوان مطرح است. ولی ژانر تراژدی با توجه به بار معنایی و مفهومیِ عشق و وداد و دلباختگی قابل درک است نه به دلیل وجود کلمهای تراژدیک در عنوان.
مقدمه:
سرآغاز دلنوشته باید به خوبی مخاطب را جذب و موضوع را تا حدی روشن کند.
خط به خط تحلیل میکنیم؛
می نویسم از لذت، آرامش، غم، دلتنگی، انتظار، خاطرات، حسرت و خیال... .
جملهی نخست به وضوح هدف نویسنده را بیان میکند. یعنی در این دلنوشته، در سطر به سطر آن، ما شاهد جملاتی خواهیم بود که کلیدگُشای آنها این هشت کلمهاست؛
لذت، آرامش، غم، دلتنگی، انتظار، خاطرات، حسرت، خیال.
بطور کُلی دلنوشته در این هشت کلمه خلاصه میشود. به نظر من ایدهی جذابیست که در همین جملهی نخست کل محتوا را بتوان در هشت کلمه خلاصه کرد!
و تویی که رنگ دادی به تمام آنچه گفتهام؛
عشق را به سلول سلول بدنم تزریق کردی
و معنای زندگی را برایم گاه تلختر از زهر و گاه شیرینتر از هر عسلی کردی.
ناگفتههای نویسنده از همین جملات به گفتههای وی تبدیل شده است و به عبارت دیگر دلنوشته از همین جمله آغاز میشود. درحالیکه در حالت معمول نباید این چنین باشد...
در ابتدا گفتیم که مقدمه باید موضوع را تا حدی روشن کند. جملهی نخست به صراحت هدف کُلی را بین کردهاست ولی جملات بعدی بجای پوشش جملهی نخست، خود آغاز دلنوشته هستند.. یعنی فقط میتوان جملهی نخست را سرآغاز در نظر گرفت.
بطور کُلی مقدمه از اندازهی نسبتا استانداردی برخوردار است و با عنوان، ژانر و محتوا مرتبط میباشد(جامع است) ولی کامل نیست. پیشنهاد من این است که نویسنده در مقدمه الفاظ بیشتری را به کار گیرد و موضوع را نه خیلی زیاد و نه خیلی کم توضیح دهد.
جلد:
جلد اثر، تصویر ذهنیست که در خط به خط آن با خواننده همراه است.
بهرهگیری از تم و پسزمینهی تیره و گُل رز(نماد دوستداشتن) با قسمت اول عنوان"دلباخته" و هردو ژانر مرتبط میباشد. اما در تصویر اثری از "شهر" نیست..
ساختمان دلنوشته:
کلمات استفاده شده در متن همچون عنوان در سطح قابل مفهوم و پارسی هستند.
هر پارت معنای مخصوص خود را دارد و همگی بر یک هدف و احساس همراستا هستند.
در برخی پارتها ارکان جمله تغییر داده شده و مفهوم زیباتر بیان شده است.
مهارت نویسنده در استفاده از کلمات متنوع به صراحت قابل تشخیص است.
ساختمان اثر بهتر است ادبی باشد و از عامیانه نویسی پرهیز شود. این نکته به خوبی رعایت شده بود.
یک نکته و پوئن مثبت اینکه هر پارت به خوبی آن هشت کلمهی کلیدی در مقدمه را در بر گرفته بود.
دومین نکته اینکه ژانرهای برگزیده( عاشقانه و تراژدی) در ساختمان بیشتر از هرجای دیگری از دلنوشته به وضوح قابل درک بودند.
سومین نکته که ظریفترینشان است اینکه ستون به ستون دلنوشته گویای این مفهوم بود؛ نویسنده خود را تنها دلباخته در شهر میداند و در هر پارت ما را با احساسات خود همراه کرده است.. مثل یک تورلیدر که در توضیح ظرافت، شکل، بنا و موضوعِ عشق و عذاب آن سر رشتهای دارد و بیانشان کار هر کسی نیست!
یعنی عنوان را در اکثر پارتها میتوان اینگونه برداشت کرد.
بطور کُلی همهی ارکان اصلی در ساختمان رعایت شده بود به جز یک مورد؛ برخی پارتها طولانی و برخی کوتاه و مختصر بودند...
ساختمانی را در نظر بگیرید که تعادل و هماهنگی ابعاد طبقات در آن رعایت شدهاست... یعنی همهی طبقات در یک اندازه هستند. این خود یه پوئن مثبت برای معمار(نویسنده) محسوب میشود..
آرایه:
ارایههای ادبی زینت بخش دلنوشته هستند و استفاده از انها در دلنوشته الزامی است
نویسنده به طرز زیبا و مطلوبی از آرایههای تشخیص، تشبیه، استعاره، تضاد بهره برده است.
همچنین شاهد یک تلمیح هم بودیم:
رقص موها و برق چشمانی که هر شیرینی را از پا در میآورد
شیرین تلمیح از معشوقهی خسرو
یک حسن تعلیل جذاب هم به چشم میخورد:
گویی در غارتگری مهارت خاصی داری؛
(چون)
آمدی و تنها با سلاح چشمانت، دل و دین و عقلم را ربودی و من مبارزی ناتوان، تسلیم برق تیز چشمانت شدم.
در این مبارزه من محکوم به اسارت در قلبت شدم؛ اما تو قدرتمندتر از آن بودی که دادگاهی توان محکوم کردنت را داشته باشد!
و مجاز:
میشنوی؟
صدای دختری که وجودش را فریاد میزند؛
"وجود" مجاز از:
¹ بدن، جسم
² حضور داشتن، زنده بودن
در این جمله معنای دوم مدنظر گرفته شده است.
تنوع آرایه و استفاده از آرایههای کماستفاده مثل مجاز یک پوئن مثبت محسوب میشود.
نگارش و صحیحنویسی:
برخی کلمات نیاز به ویرایش داشتند؛
با شدت بارش دویدیم و قهقه زدیم،
"قهقهه"
لبهایشان خاموش، اما چشمانشان پر از حرف است.
"چشمهایشان"
تلاشم برای پاک کردنشان بیهوده است!
"پاک کردنشان"
نکات کلیدی:
نویسندهی گرامی، شبنم خانوم عزیز؛
* یک عنوان بهتر و خلاقانهتر انتخاب کنید. نهایت متشکل از ۲جزء معنیدار که با ژانرهای منتخبتان ارتباط مستقیم و واضحی داشته باشد.
* در مقدمه توضیح بدید که ماجرا از چه قرار است. نه اینکه موضوع را آغاز کنید. مقدمه یعنی سرآغاز. یعنی یک پاراگراف ۵الی ۱۰خطی که نه بطور کامل ولی بطور جامع توضیح میدهد که موضوع چیست.
و الفاظ بیشتری رو به کار ببرید. مقدمه اندازهی نسبتا استانداردی داشت ولی کامل نبود. کامل نبود چون نهایتا چهار و نیم خط محسوب میشد.
* جلد اثر دلباختگی را شکل و شمایلی داده بود ولی دربرگیرندهی کل عنوان نبود(همانطور که گفته شد فقط دربرگیرندهی قسمت اول عنوان یعنی دلباخته میباشد). هرچند جلد اثر، سلیقه و نظر نویسنده است و محترم میباشد. فقط جهت زیباتر دیده شدن این نکته را هم در نظر بگیرید.
* رعایت اندازهی مساوی در پاراگرافبندی یادتون نره!
قلمتان مانا و سبز 🍀
پایان.