بحث و گفتگو بحث و گفتگو | کارگاه آموزش شعر نویسی

دلارام

هنرمند
هنرمند
Aug 2, 2024
1,303
ایده انتخابی : غم ازدست دادن

از تو میگویم که عزیزتر از جانی
از تویی که نیستی در کنارم اما در آسمانهایی
از تویی که قوی تر از هر زمان برایم می سرایی
چون به لطف ایزد یکتانصیبت شد که با بالهای گسترده بال بگشایی
باز امشب برایت دارم حرفهایی، ای عزیز ترازجانم به رویایم می آیی؟
مینویسم برایت با ملودی و نتی که شاید فقط تو آشنایی
گوش کن پاره ای ازتنم ، که فقط تو میدانی
درمیان جمع باشی ولی ازدرون تنهایی، برایت می سرایم با درآغوش گرفتن چنگی طلایی
یادت هست دیدی و تحسین کردی و گفتی:محبوبم باز چه قلم زدی برای که می نوازی؟
حال باید برایت بنوازم با همان چنگ طلایی درآغوش دستهایم..
که تارهایش را تو بارها بوییدی وبوسیدی...
گیسوانی که شد چنگی برای نغمه سرایی...
نیمه شب وسحر وقتی که سکوت است وتنهایی
ومنی که در حلقه ی بازوانت هستم با صدایم که میخوانم برایت: آمدی عزیز ترازجانم بازهم تو در خواب و رویاهامی...
 

دلارام

هنرمند
هنرمند
Aug 2, 2024
1,303
سلام☆وقت بخیر جناب تابش بزرگوار☆

تکلیف دوم: غم از دست دادن

ببخشید که هنوز نمتونم نام کاربریتون رو تگ کنم🥺
وعذرخواهم که بیشتر از سه خط شد... ادامه داشت وقطع کردم. ☆*
امیدوارم خوب باشه*
 

Heyzha

نویسنده ادبی
نویسنده ادبی
نویسنده فعال
Jul 30, 2023
106
سلام موضوع انتخابی
گوش دادن به موسیقی
***
نمی‌دانم موسیقی احساساتمان را نوازش می‌کند یا برعکس آن است.
گاهی می‌شود معنی آرامش بودن و
زمانی هم جلا می‌دهد روح آزرده‌مان را؛
بعضی وقت‌ها می‌خواهم به موسیقی باران که اندک اندک به کف خیابان‌های سرد می‌ریزد؛ مانند قطره‌ای غمگین و تنها و باد، که خروشان در حال فرار است جان بدهم
بشوم عاشق صدای موج‌های دریا که مانند شیری خشمگین فریاد می‌کشند و آبی رنگشان را به سرتاسر ساحل کرمی رنگ پرتاپ می‌کنند، صدای گیتار و پیانو؛ اما مطمئناً همیشه خواهان صدای بی‌کلام نیستیم می‌خواهیم کلمات آرام ارام به وجودمان نفوذ کنند و گاه می‌شود سکوت را برترین موسیقی دانست در زندگی
 

دلارام

هنرمند
هنرمند
Aug 2, 2024
1,303
روز بخیر جناب تابش☆

درمورد تکلیف سوم
یه سوال: پارادوکس رومیشه توضیح بدید☆
زیادشنیدمو خوندم واژه رو داخل متنها، ولی نوع استفاده واینکه
کجا میتونیم بکارببریم.
ممنونم*
 

ahura.

نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی
Dec 28, 2023
444
ایده انتخابی : غم ازدست دادن

از تو میگویم که عزیزتر از جانی
از تویی که نیستی در کنارم اما در آسمانهایی
از تویی که قوی تر از هر زمان برایم می سرایی
چون به لطف ایزد یکتانصیبت شد که با بالهای گسترده بال بگشایی
باز امشب برایت دارم حرفهایی، ای عزیز ترازجانم به رویایم می آیی؟
مینویسم برایت با ملودی و نتی که شاید فقط تو آشنایی
گوش کن پاره ای ازتنم ، که فقط تو میدانی
درمیان جمع باشی ولی ازدرون تنهایی، برایت می سرایم با درآغوش گرفتن چنگی طلایی
یادت هست دیدی و تحسین کردی و گفتی:محبوبم باز چه قلم زدی برای که می نوازی؟
حال باید برایت بنوازم با همان چنگ طلایی درآغوش دستهایم..
که تارهایش را تو بارها بوییدی وبوسیدی...
گیسوانی که شد چنگی برای نغمه سرایی...
نیمه شب وسحر وقتی که سکوت است وتنهایی
ومنی که در حلقه ی بازوانت هستم با صدایم که میخوانم برایت: آمدی عزیز ترازجانم بازهم تو در خواب و رویاهامی...
سلام خیلی خوب نوشتید ولی خب گفتم از اون موارد استفاده کنید
 

ahura.

نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی
Dec 28, 2023
444
@Rigina
@mehrabeh
@Melina.N
هر ۳ نفرتون خیلی خوب نوشتید منتها از اون مواردی که من گفتم استفاده نکردید
متنتون بازنویسی کنین و سعی کنین از اون موارد حتما استفاده کنید
یک متن ادبی بنویسید نثر بنویسید
و مجدد بفرستین تا شنبه هم مهلت دارید
 

رجینا

سرپرست نگارش کتاب + مدیر تالار آوا
پرسنل مدیریت
سرپرست بخش
مدیر تالار
ناظر
طراح
ویراستار
مدرس
آوا پرداز
مترجم
کتابخوان
کاربر VIP
کاربر فعال تالار
Jul 1, 2023
2,208
سلام وقتتون بخير
@.DocToR.

اتفاقي غمگين
سعي كردم تصوير سازي خوبي به كار ببرم و از جابه جايي اركان و يك مورد كلمه بومي استفاده كنم
اميدوارم خوب باشه
اتفاق غمگين از طرف درخته

در دل جنگل‌های سرسبز و انبوه، درختان اند با قامت‌های بلند و تنومند، همچون نگهبانان باوقار طبیعت، چشم مي‌دوزند به آسمان آبی و بی‌پایان. هر درختي دارد، داستانی از سال‌ها زندگی و تجربه در دل خود ... .
ریشه‌هایشان در خاک نرم و سمج نفوذ کرده و مي مكد به آرامی، زندگی را.
 

دلارام

هنرمند
هنرمند
Aug 2, 2024
1,303
وقت بخیر جناب تابش محترم*

(استفاده از تشبیه اجزای چهره وبدن از طبیعت)


موهای به رنگ شبم، همراه با ابرهای متراکم در آسمان به پرواز در آمده بودند.
پیشانی ام همانند کوهی محکم وچشمانم مانند دو چشمه از دل آن کوه، جریان داشت.
فوران آبی زلال وشفاف به سمت فراز ونشیب آن کوه که گونه ها وچانه ام بود.
واینک چنگی* در میان انگشتانم ودرآغوشم بود که همان قلب تپنده ام بود ومینواختم.
 
  • لایک
واکنش‌ها[ی پسندها]: ahura.

مستـآنـه

مدیر بازنشسته تالار مجله عکس
کاربر VIP
May 24, 2024
219
درود،
شرمنده بابت تاخیر 🍃


(خاطرات همیشگی)

خاطراتمان همیشگی نبود..
منِ طغیانگرِ واقعیت،
قصد داشتم با نخ و ریسمانِ احساس و خیال،
دروغِ آشکار را نقشِ باور بدوزم..
ناباورانه باورم شده بود که همیشگی هستی..
یادت هست در روزی از روزهایِ برفیِ تابستانی، چه بهمنِ جنون‌آمیزی راه انداختی؟
بجای فرار،
با آغوشِ باز،
پذیرایِ بهمنِ مجنون‌کُشت گشتم..
احساساتم با بازیِ خاکستریت،
فریب مافیا را خورد و شهرِ آرامِ وجودم را با خاک یکسان کرد..
منطق کجا بود؟
گُمانم زندانی‌ شده بود..
از سیاهچالِ واقعیت هر چه فریاد میزد، شنیده نمیشد..
آخر کدام صوت و صدا از این طوفانِ دروغینِ مجنون‌سازِ تو بی هیچ شکست و محوی به گوش می‌رسد؟
و تو موفق شدی..
فریب تابستان و خورشید ساختگیت را خوردم..
خواب رفتم..
با خیال خوش اینکه همیشگی هستند لیلی و هر چه که به لیلی مربوط است..
حال بیدار شده‌ام..
هنوز تابستان است یا پاییز و بهار، نمی‌دانم..
حتی نمی‌دانم کجا هستم..
فقط میدانم سرد است، هوا
من
اشک‌هایم
آرزوهایم
چشمانم
تو کجایی؟ آری، از پشت شیشه دیدمت..
نگاهم میکنی با غم و پشیمانی! غمگین و پشیمانی؟
پس خاطرات کجا هستند؟
نمی‌بینمشان..
به گُمانم بهمن آن‌ها را در دل خود دفن کرده است..
نامشان چه بود؟ خاطراتِ همیشگی؟!
پوزخند میزنم..
عجب هنگامه‌ای لیلی!
تو هستی و برخلاف افسانه‌ها،
شعرهایت تا ابد مکتوب!
منِ مجنون، اما نیستم
لیک برخلافِ خاطرات،
نفرتم از تو، تا ابد پایدار!


 

ahura.

نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی
Dec 28, 2023
444
سلام وقتتون بخير
@.DocToR.

اتفاقي غمگين
سعي كردم تصوير سازي خوبي به كار ببرم و از جابه جايي اركان و يك مورد كلمه بومي استفاده كنم
اميدوارم خوب باشه
اتفاق غمگين از طرف درخته

در دل جنگل‌های سرسبز و انبوه، درختان اند با قامت‌های بلند و تنومند، همچون نگهبانان باوقار طبیعت، چشم مي‌دوزند به آسمان آبی و بی‌پایان. هر درختي دارد، داستانی از سال‌ها زندگی و تجربه در دل خود ... .
ریشه‌هایشان در خاک نرم و سمج نفوذ کرده و مي مكد به آرامی، زندگی را.
✅ دفترکار
عالی
 
بالا