بحث و گفتگو بحث و گفتگو | کارگاه آموزش شعر نویسی

ahura.

نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی
Dec 28, 2023
444
در سراسر مملکت من پرده های ناامیدی آویزوان شده‌اند
وقت برآورده شدن آرزو درجواب این همه صبوری نیز گذشت این دوره هم میگذرد .سیل ویرانگر غم در جهت ترک دست کشیدن از آرزوها نشسته است. لحظه‌ی ناتوانی روز مبادا پیوندی گویا با شریک کمینگاه دزدان قرار بسته‌اند.

بازنویسی :

در سراسر این ملک خویش پرده یاس از هر طرف آویخته‌اند
زمان فرود استجابت به پاسخ این همه شکیبی نیز گذشت این سان که نیز گذشت. سیل ویرانگر غم در راستای هرترک به تمرین مرگ آرزوها نشسته است. لحظه‌ی اعجاز روز مبادا پیوندی با همداستان خصم بزنگاه پیکار بسته‌اند.
کلماتی که تغیر دادید برام با رنگ دیگه مشخص کنین
ممنون
 

Heyzha

نویسنده ادبی
نویسنده ادبی
نویسنده فعال
Jul 30, 2023
106
سلام معذرت میخوام بابت تاخیر انجمن برام باز نمیشد

دلم می‌خواهد باغبانی با دست‌های به گِل آمیخته باشم، گاهی سری به خانه گل و درخت‌ها بزنم. از عاشقانه‌ها، غم‌ها و رازهایشان بشوم همدمی برای درد و دل‌هایشان باشم. از بوی همچو عطر دل‌انگیز گِل‌ها سرشار شوم. برای گل‌ها شعر بخوانم که مبادا زمانی خشکیده شوند، می‌خواهم وسط باغی بی‌انتها بنشینم و به نغمه‌خوانی گنجشک‌هایش گوش کنم، شاید از راز صحبت راز و نیازشان باخبر شوم. می‌خواهم جایی میان پرنده‌ی عاشق و باغ تکه‌ای از قلبم را فرستاده کنم! به باد بسپرمش که شاید قلبم قطعه‌ای زیبایی‌های گل‌ها را داخل خودش به اسارت بکشد.

جایگزین شده:

دلم میخواهد باغبانی با دست‌های به گِل آمیخته باشم، گاهی سری به خانه گل و درخت‌ها بزنم.
از عاشقانه‌ها، غم‌ها و رازهایشان بشوم همدمی برای درد و دل‌هایشان باشم. از بوی همچو( مشک و عبیر) گِل‌ها سرشار شوم. برای گل‌ها شعر بخوانم که مبادا زمانی (پژمرده) شوند، میخواهم وسط باغی بی‌انتها بنشینم و به (جیک جیک) گنجشک‌هایش گوش کنم، شاید از راز صحبت راز و نیازشان باخبر شوم.
میخواهم جایی میان( بلبل) و باغ تکه‌ای از قلبم را (رهسپار )کنم! به باد بسپرمش که شاید قلبم قطعه‌ای زیبایی‌های گل‌ها را داخل خودش به اسارت بکشد.
 
  • لایک
واکنش‌ها[ی پسندها]: ahura.

ahura.

نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی
Dec 28, 2023
444
سلام معذرت میخوام بابت تاخیر انجمن برام باز نمیشد

دلم می‌خواهد باغبانی با دست‌های به گِل آمیخته باشم، گاهی سری به خانه گل و درخت‌ها بزنم. از عاشقانه‌ها، غم‌ها و رازهایشان بشوم همدمی برای درد و دل‌هایشان باشم. از بوی همچو عطر دل‌انگیز گِل‌ها سرشار شوم. برای گل‌ها شعر بخوانم که مبادا زمانی خشکیده شوند، می‌خواهم وسط باغی بی‌انتها بنشینم و به نغمه‌خوانی گنجشک‌هایش گوش کنم، شاید از راز صحبت راز و نیازشان باخبر شوم. می‌خواهم جایی میان پرنده‌ی عاشق و باغ تکه‌ای از قلبم را فرستاده کنم! به باد بسپرمش که شاید قلبم قطعه‌ای زیبایی‌های گل‌ها را داخل خودش به اسارت بکشد.

جایگزین شده:

دلم میخواهد باغبانی با دست‌های به گِل آمیخته باشم، گاهی سری به خانه گل و درخت‌ها بزنم.
از عاشقانه‌ها، غم‌ها و رازهایشان بشوم همدمی برای درد و دل‌هایشان باشم. از بوی همچو( مشک و عبیر) گِل‌ها سرشار شوم. برای گل‌ها شعر بخوانم که مبادا زمانی (پژمرده) شوند، میخواهم وسط باغی بی‌انتها بنشینم و به (جیک جیک) گنجشک‌هایش گوش کنم، شاید از راز صحبت راز و نیازشان باخبر شوم.
میخواهم جایی میان( بلبل) و باغ تکه‌ای از قلبم را (رهسپار )کنم! به باد بسپرمش که شاید قلبم قطعه‌ای زیبایی‌های گل‌ها را داخل خودش به اسارت بکشد.
سلام سعی کنید نظم رعایت کنید
ممنونم

خیلی خوبه بذارین دفترکار
ایدتون زیبا بود
 
  • لایک
واکنش‌ها[ی پسندها]: Heyzha

Heyzha

نویسنده ادبی
نویسنده ادبی
نویسنده فعال
Jul 30, 2023
106
سلام ببخشید یه سوالی داشتم داخل جلسه امروز منظورتون از هنجارگریزی همون اشعار تصویری هستن؟ مثل: غم
در چشمان زردش خشکیده بود
باد
در موهای سیاهش نمی‌پیچید
لابه‌لای اگزوزهای بی‌رحم خیابان
دختری تنها شاخه شاخه بهار می‌فروخت!
یا منظور چیز دیگه‌ای بود و فرقی هست بینشون؟
 

ahura.

نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی
Dec 28, 2023
444
سلام ببخشید یه سوالی داشتم داخل جلسه امروز منظورتون از هنجارگریزی همون اشعار تصویری هستن؟ مثل: غم
در چشمان زردش خشکیده بود
باد
در موهای سیاهش نمی‌پیچید
لابه‌لای اگزوزهای بی‌رحم خیابان
دختری تنها شاخه شاخه بهار می‌فروخت!
یا منظور چیز دیگه‌ای بود و فرقی هست بینشون؟
سلام نه ما اصلا کاری به اشعار تصویری نداریم
من بهتون توضیح دادم اگر اول تدریس مجدد بخونین
۲ تا مورد گفتم قبل از اون موارد
و بعد انواعش گفتم اما خب نگفتم هنجار گریزی
هنجار گریزی در کل یعنی شکستن هنجار منطقی و طبیعی زبان با نگرش هنرمندانه که موجب زیباتر شدن سخن یا شعر ما میشه
امیدوارم متوجه شده باشید
 
  • لایک
واکنش‌ها[ی پسندها]: Heyzha

Heyzha

نویسنده ادبی
نویسنده ادبی
نویسنده فعال
Jul 30, 2023
106
سلام نه ما اصلا کاری به اشعار تصویری نداریم
من بهتون توضیح دادم اگر اول تدریس مجدد بخونین
۲ تا مورد گفتم قبل از اون موارد
و بعد انواعش گفتم اما خب نگفتم هنجار گریزی
هنجار گریزی در کل یعنی شکستن هنجار منطقی و طبیعی زبان با نگرش هنرمندانه که موجب زیباتر شدن سخن یا شعر ما میشه
امیدوارم متوجه شده باشید
بله ممنونم متوجه شدم
 

دلارام

هنرمند
هنرمند
Aug 2, 2024
1,303
روز بخیر جناب تابش محترم☆

شرمنده بابت تاخیر در انجام تکلیف اول، باشرایطی که براتون توضیح دادم
این متن رو نوشتم میدونم تایم تحویل گذشته.
ولی به شرط ادب تمام سعیمو کردم قلمی بزنم.

تکلیف اول:

در تصورم به تو خیره میشوم
به هر آنچه در تابلوی طبیعت نقاشی شده است نگاه میکنم
به رقص برگها در سمفونی باد
به نغمه خوانی، چکاوک وپرستو
به ملودی ریز باران و انعکاس صداها درکوه
درونم به نجواها وزمزمه ها پاسخ میدهد
دست های نگاهم مرا به سوی تو سوق میدهند
تا خواهش پروانه برای گشودن ازپیله و تجربه ی اولین پرواز پیش می روم
تو برایم رویا نیستی ونخواهی بود
اندکی نزدیکتر بیا تابرایت از قطره قطره چکاندن یادت در اندورنم بگویم
که به دریای آمدنت وصل میشود
اندکی نزدیکتر بیا تا برایت از نبض گلهایی بگویم که با نوک انگشتانم لمس میشوند
به یاد تو که هنوز، خبری از رویت نیست.

جایگزین شده:

در( فکرم) به تو نگاه میکنم.
به هر آنچه در( صفحه ی) طبیعت( روییده) نگاه میکنم
به (چرخش) برگها در( میان) باد
به (آواز خوانی) چکاوک وپرستو
درونن به (صداها وپچ پچ ها) پاسخ می دهند
(چشمهایم) مرا به سوی تو(هدایت می کنند)
تا (لحظه ی تقلای) پروانه برای (رهایی) ازپیله و(شروع) اولین پرواز پیش می روم
تو برایم (محال) نیستی و نخواهی بود
(کمی) نزدیکتر بیا تابرایت از قطره قطره (به یاد آوردنت) در (ذهنم) بگویم
که به دریای (رسیدنت) میرسد
(قدمی) نزدیکتر بیا تا برایت از (شبنم) گلهایی بگویم که (در میان) انگشتهایم لمس میشوند
با (اندیشیدن) به تو که هنوز خبری از(دیدن چهره ات) نیست.
 

ahura.

نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی
Dec 28, 2023
444
روز بخیر جناب تابش محترم☆

شرمنده بابت تاخیر در انجام تکلیف اول، باشرایطی که براتون توضیح دادم
این متن رو نوشتم میدونم تایم تحویل گذشته.
ولی به شرط ادب تمام سعیمو کردم قلمی بزنم.

تکلیف اول:

در تصورم به تو خیره میشوم
به هر آنچه در تابلوی طبیعت نقاشی شده است نگاه میکنم
به رقص برگها در سمفونی باد
به نغمه خوانی، چکاوک وپرستو
به ملودی ریز باران و انعکاس صداها درکوه
درونم به نجواها وزمزمه ها پاسخ میدهد
دست های نگاهم مرا به سوی تو سوق میدهند
تا خواهش پروانه برای گشودن ازپیله و تجربه ی اولین پرواز پیش می روم
تو برایم رویا نیستی ونخواهی بود
اندکی نزدیکتر بیا تابرایت از قطره قطره چکاندن یادت در اندورنم بگویم
که به دریای آمدنت وصل میشود
اندکی نزدیکتر بیا تا برایت از نبض گلهایی بگویم که با نوک انگشتانم لمس میشوند
به یاد تو که هنوز، خبری از رویت نیست.

جایگزین شده:

در( فکرم) به تو نگاه میکنم.
به هر آنچه در( صفحه ی) طبیعت( روییده) نگاه میکنم
به (چرخش) برگها در( میان) باد
به (آواز خوانی) چکاوک وپرستو
درونن به (صداها وپچ پچ ها) پاسخ می دهند
(چشمهایم) مرا به سوی تو(هدایت می کنند)
تا (لحظه ی تقلای) پروانه برای (رهایی) ازپیله و(شروع) اولین پرواز پیش می روم
تو برایم (محال) نیستی و نخواهی بود
(کمی) نزدیکتر بیا تابرایت از قطره قطره (به یاد آوردنت) در (ذهنم) بگویم
که به دریای (رسیدنت) میرسد
(قدمی) نزدیکتر بیا تا برایت از (شبنم) گلهایی بگویم که (در میان) انگشتهایم لمس میشوند
با (اندیشیدن) به تو که هنوز خبری از(دیدن چهره ات) نیست.
سلام لطفا زین پس سعی کنین تو همون تایم بفرستید
خیلی عالیه بذارین دفترکار
 

رجینا

سرپرست نگارش کتاب + مدیر تالار آوا
پرسنل مدیریت
سرپرست بخش
مدیر تالار
ناظر
طراح
ویراستار
مدرس
آوا پرداز
مترجم
کتابخوان
کاربر VIP
کاربر فعال تالار
Jul 1, 2023
2,208
غم از دست دادن

او ميداند؛ همه چیز را در مورد قلب کوچک و روح شکننده ام؛ آرام به داخل اتاقی که روزی صدای تبسم و ندبه‌ي سروش کوچکمان، نقش می بست بر دیوار هایش؛ قدم می گذارد و مرا در آغوش ميكشد؛ مانند تمام این چند روز گذشته . در حالی که سعی میکند بغض مردانه ی خود را به عقب براند، مي‌افتد كوله اي كه پر از اتفاق بود... .

@.DocToR.
سلام شبتون بخير
تكليف دوم
اميدوارم خوب باشه
 
بالا