نویسه های بزرگان

  1. Arvin MASTER.

    دلنوشته دلنوشته های { معصومه صابر}

    آدمی شکل نداشت!یعنی اینشکلی نبود از اول! باران بود آفتاب بود موسیقی ِ دهان ِ پرنده ها بود... آدمیزاد این شکلی نبود از اول! می خندید می شد دشت ِ گل های بنفش اشک میریخت می شد موسیقی باران و پنجره رویا که می بافت می شد خواب ِ فرشته ها نفس که می کشید زمین را تازه میکرد... یهو غَّره شد به خودش...
  2. Khazon

    گنجینه وحشی بافقی

    آن که بر جانم از او دم به دم آزاری هست می‌توان یافت که بر دل ز منش باری هست از من و بندگی من اگرش عاری هست بفروشد که به هر گوشه خریداری هست به وفاداری من نیست در این شهر کسی بنده‌ای همچو مرا هست خریدار بسی مدتی در ره عشق تو دویدیم بس است راه صد بادیه درد بریدیم بس است قدم از راه...
  3. Khazon

    گنجینه فروغ فرخزاد

    یک شب ز ماورای سیاهی ها چون اختری بسوی تو می آیم بر بال بادهای جهان پیما شادان به جستجوی تو می آیم سر تا بپا حرارت و سرمستی چون روزهای دلکش تابستان پر می کنم برای تو دامان را از لاله‌های وحشی کوهستان یک شب ز حلقه‌ای که بدر کوبند در کنج سینه قلب تو می لرزد چون در گشوده شد، تن من بی تاب در...
  4. - آبان؛

    گنجینه اشعار احمد شاملو

    زیرا که صدای من با صدای تو آشناست : اشک رازیست لبخند رازیست عشق رازیست اشک آن شب لبخند عشقم بود قصه نیستم که بگویی نغمه نیستم که بخوانی صدا نیستم که بشنوی یا چیزی چنان که ببینی یا چیزی چنان که بدانی من درد مشترکم مرا فریاد کن درخت با جنگل سخن میگوید علف با صحرا ستاره با کهکشان و من با تو سخن...
  5. - آبان؛

    گنجینه چیستا یثربی

    گاهی جای خالی یک‌نفر در زندگی‌ات می‌میرد.... آن‌وقت بلند می‌شوی بروی یک جای خالی دیگر پیدا کنی .... . همین!
بالا