1. GOLDEN

    گنجینه دکتر پرویز ناتل خانلری

    گشت غمناک دل و جان عقاب چو از او دور شد ایام شباب دید کش دور به انجام رسید آفتابش به لب بام رسید باید از هستی دل بر گیرد ره سوی کشور دیگر گیرد خواست تا چاره ی ناچار کند دارویی جوید و در کار کند صبحگاهی ز پی چاره ی کار گشت بر باد سبک سیر سوار گله کآهنگ چرا داشت به دشت ناگه از وحشت، پر ولوله...
بالا