عنوان: دلباخته در شهر
دلنگار: شبنم بهرامیفرد
ژانر: عاشقانه، تراژدی
مقدمه:
می نویسم از لذت، آرامش، غم، دلتنگی، انتظار، خاطرات، حسرت و خیال... .
و تویی که رنگ دادی به تمام آنچه گفتهام؛ عشق را به سلول سلول بدنم تزریق کردی و معنای زندگی را برایم گاه تلختر از زهر و گاه شیرینتر از هر عسلی کردی.
[ دانلود دلنوشته صوتی کالبد مادرم ]
عنوان: کالبد مادرم
دلنگار: اهورا تابش
ژانر: تراژدی
مقدمه:
هنگامی که کالبد مادرم را شکافتند
گویی تمام دلش، برای من سوخته بود!
دلش خوشبخت نبود زیرا من مرتکب شدهام
بگذار بهمن یخزده نسیان
مرا در کام خود فرو ببرد که او را خوشبخت نکردهام!
من به آن خیانت کردم...
عنوان: روژیار
دلنگار: فاطمهنورا سلمانی
ژانر: عاشقانه، تراژدی
مقدمه:
آه بر این سپیدهدم طلوع بخش عاشقی را که چنین آدم را شیفته جان میکند و در میگذرد زِ هر چه زمانِ آدمی...
آدمی را که ارزشش به قدر گنجایش یک قطره اشک چشمان یار است و به جوی بارِ اتمام بخشیِ جهان، لبخند یاریست بیوفا.
معنی...
عنوان: ساتن قرمز
دلنگار: اهورا تابش
ژانر: عاشقانه، تراژدی
مقدمه:
در این روز معمولی گمان میکردم لباس سفید عادی به تن داشته باشی اما تو باز هم مرا غافلگیر کردی
با این ساتن نازک قرمز
مانند ماهی کوچکی در تنگ آب که رقص کنان برای خود آواز عشوه میخواند، میمانی
و من دوباره در افکارت گرهی خواهم زد و...
عنوان: گلاره چاوانم
دلنگار: دلارام راد
ژانر: عاشقانه، تراژدی
مقدمه:
هناسکم! ژیانم! نازارکم! آوای حروف احساس ما از سوی میکائیل به اورهان سرزمینهای دور رسید، تو در آن خیانت کردی. سوگند را در مَهدا شکستی! رفتی! من رفتن تو را در مرگ خود دیدم. حال در جهنم خاطراتت مشغول تقلا کَردنم... .
چرا...
عنوان: دیگر جوان نمیشوم
دلنگار: اهورا تابش
ژانر: تراژدی
مقدمه:
در راستای خیابان در کنار صندوق پست
غمنامهای را از پرندگان سراغ میگیرم؛
در این سرزمین حتی پرندگان غمگین هستند،
گویی باید منتظر آمدن معجزهای باشیم....
اما انتظار معجزه را بعید میدانم!
پرندگان همه خیساند و گفتگویی از پریدن...
عنوان: دستانت را به من امانت بده
دلنگار: اهورا تابش
ژانر: عاشقانه، تراژدی
مقدمه:
در مسیر باد و سرنوشت
سمت ناودانهایی که بینامند، کمی دوستم داشته باش
نظم رفتنت را بهم بریز
کمی دستت را به من بده
که امتداد دستانت، بندر آرامش است.
عنوان: افکار چراغانی
دلنگار: آرام دوست حسینی
ژانر: اجتماعی
مقدمه:
همهچیز از يکجرقه آغاز ميشود.
افكار و احساسات خوب مثل يک ميدان مغناطيسي میمانند كه
هر چه دورتر شوي، جاذبه آن هم زياد خواهد شد. اگر قلب مهربانت را از حصار زنجيرهاي غم، کينه و دشمني آزاد كني؛ با چشمانِ خودت نظارهگر
رهاشدن...
عنوان: پاییز مسموم
دلنگار: حدیثه شهبازی
ژانر: تراژدی
مقدمه:
این روزها، آفتاب زودتر از شهرِ درون سرم، دل میکند. خاصیت پاییزِ غریبانهی سال است دیگر!
برای من، پایانی ترین ساعتِ تنفس خورشید، گفت و گو با کسی را میطلبد که سالها دلتنگش بودهام؛ و حال، منِ عزیز، باز هم تو را در آینهی مقابلم تجسم...
عنوان: سنجابک
دلنگار: نفس نعیمی
ژانر: عاشقانه
مقدمه:
عشقهای بیدلیل زیباترند! ماندگارتر و عمیقتر.
عشقهای بیدلیل پر حجمترند؛ آنقدر که تمام قلبت را پر میکنند و تمام غمها و آدمهای اضافی را دور میریزند.
عشقهای بیدلیل طوفاناند؛ همه چیز را جمع میکنند و میبرند و هیچ چیز جز ردپایشان را...
عنوان: دلیار
دلنگار: کار گروهی ستیا
ژانر: عاشقانه
مقدمه:
امروز؛ همین لحظه، لبه همین پرتگاه، نابترین لحظهی دلگیر کنندهی جهان است.
پایانی دردناک برای عاشقانههایی که هر چند برای تو بیمعنی، امّا برای من نفسی جاودانه بود!
وای، از آن روزی که خاطراتت به منِ بیدفاع هجوم میآورد.
کمترین فایدهاش...
عنوان: فریاد لیلی
دلنگار: حدیثه شهبازی
ژانر: تراژدی، عاشقانه
مقدمه:
آدمها فقط آدم هستند؛ نه بیشتر نه کمتر!
اگر کمتر از چیزی که هستند نگاهشان کنی، شکسته میشوند.
و اگر بیشتر از آن حسابشان کنی، خودشان تو را میشکنند.
بین این آدمها فقط باید عاقلانه زندگی کرد، نه عاشقانه!
مگر نشنیدهای که مجنونِ...
کد ۰۴۰
عنوان : کارسنانک تباینها
ژانر: تراژدی، اجتماعی
نویسنده: فاطمهسلمانی
ناظر: GOLDEN@
مقدمه:
کارسانکِ تباینهای قلبم دیگر آغوشته به درد شدهاند؛ آنقدر لبریز از نوشتهشدهاند که میخواهند بگویند از تباینهایی که دیدهاند؛ از تباینهایی که میان پدرهایماندیدهاند، همان تباینهایی که...
كد:034
عنوان: سرسام
دلنویس: دیاناس
ژانر: عاشقانه، تراژدی
ناظر: كيان. اف | @ISO'
مقدمه:
عمیقاً احساس میکردم زبالهدانیِ مغزم نیازمند خالی شدن است.اما نکته بد ماجرا این بود، که دیگر حتی نمیتوانستم دردهایم را به قلم آورم!
كد: 036
عنوان: فردای حزین
دلنویس: دیاناس
ژانر: عاشقانه، تراژدی
ناظر: كيان. اف | @ISO'
مقدمه:
به فردای سیاه و خاکستری روزهایم نظر میکنم که چه ساده از دست خواهم داد. چه ساده قدمی به فنا نزدیک میشوم و چه ساده دلم را به خاک میسپارم؛ با دستهای خودم!
كد: 032
"بسمه تعالی"
عنوان: دلدادگانسپید
ژانر: عاشقانه، درام
نویسنده: فاطمهنورا سلمانی
ناظر: كيان. اف | @ISO'
مقدمه:
دلدادگانی همچو روحی سپید، کلید نیایشِ عشقی بودند که سرانجامش شیرینی و شادی بود و غم در آن جایی نداشت و غمگینی جزئی از تلاوت مرگ را داشت. مرگ ترس را به جان عاشقان دلباخته...
بسم رب
نام دلنوشته: قساوت
نویسنده: «واهم»
ژانر: اجتماعی، تراژدی.
مقدمه:
کار برخیها هم قضاوت کردن است
رسم زندگیشان قساوت ورزیدن است
دلتنگ باشی نیشخند میزنند
شاد باشی نیشت میزنند
آهای از خدا بیخبر! چرا خوشحالی، الآن چشمت میزنند!