
عنوان: دهشت
نویسنده: مژگان چکنه
ژانر: ترسناک
خلاصه:
همهی داستان از آن شب شروع شد، شبی که از سر کودکی به آنجا رفتم.
شبی که خوابش را دیده بودم همچو جادوگری آیندهنگر، اما توجهای به آن نشانه نکردم و به لجبازیم ادامه دادم و راه را برای آمدنش به این دنیا باز کردم.
آری! من دهشت را در دل اطرافیان جاری نمودم، بیتوجه به اتفاقاتی که قرار است رخ دهد.