سلام وقت شماهم بخیر
می خوام یه کتاب بنویسم که نه رمانه و نه داستان، با ژانر اجتماعی و تراژدی تو تالار کتاب اختصاصی تاپیکش رو زدم و می خوام پارت گذاری کنم اما احتمالا خلاصه و مقدمه اش رو تغییر بدم
نام اثر: تراوشات ذهنی یک روان پریش نویسنده: شقایق بهرامی فرد دسته بندی: یادداشت نویسی ژانر: تراژدی_اجتماعی پیشگفتار: دیگر حتی نمی دانم خود را کجا جست و جو کنم، من کیستم؟ کیست این خودی که درون من است؟ گاه برای قدم زدن بیرون می رود و دیگر باز نمی گردد...نشستن درانتظار بازگشت یک بیمار آلزایمری...
خلاصه: می نویسم از تمام ناگفته هایم، از زبان سکوت و درد دل های قلب تنهایم، می نویسم از هرچه که باید بگویم و بهتر است نگویم...
مقدمه: میشه پرنده باشی، اما رها نباشی...
میشه دلت بگیره، اسیر غصه ها شی...
حالا که آسمونم، دنیای تازه ای نیست
اون وقت یه جا بشینی، محو گذشته ها شی
ترسیده باشی از کوچ، اوجو ندیده باشی
واسه یه مشت دونه، اهلیِ آدما شی
تو سایه ها بمونی، درگیر سایه ها شی
مفهوم زندگی رو، از یاد برده باشی
دلت بخواد دوباره، از ته دل بخونی
از ترس ریزشِ اشک، غمگین و بی صدا شی
میشه پرنده باشی، اما رها نباشی
میشه دلت بگیره، اسیر غصه ها شی
حالا که آسمونم، دنیای تازه ای نیست
اون وقت یه جا بشینی، محو گذشته ها شی
ترسیده باشی از کوچ، اوجو ندیده باشی
واسه یه مشت دونه، اهلیِ آدما شی
تو سایه ها بمونی، درگیر سایه ها شی
مفهوم زندگی رو، از یاد برده باشی
دلت بخواد دوباره، از ته دل بخونی
از ترس ریزشِ اشک، غمگین و بی صدا شی
(معین)
می خوام یه کتاب بنویسم که نه رمانه و نه داستان، با ژانر اجتماعی و تراژدی تو تالار کتاب اختصاصی تاپیکش رو زدم و می خوام پارت گذاری کنم اما احتمالا خلاصه و مقدمه اش رو تغییر بدم