کانی جان عزیزم یه چیزی بنویس بدونم زنده‌ای... .
-
⭕نویسندگان عزیز توجه کنید برای تایید رمان خود در تاپیک زیر درخواست دهید.
انجمن نویسندگی | رمان نویسی | چری بوک
آفرودیت؛
- آبان؛کانی نفس میکشی؟
- آبان؛نچ نچ دلم جوجه کبااب شد
نه انگار همه همینقدر دوگانگی تجربه میکنن😂
آفرودیت؛کانی جان اگه در خطری پلک بزن.
HERA-مائده جان؟ آن‌چه عیان است چه حاجت به بیان است... .
مظلوم چیه اونی که این وسط مظلومه منم... .
آفرودیت؛اینقدر مظلوم نمایی نکن برای من، تازه مائده هم تو رو شناخت.
- آبان؛از لحنت میباره تو ستمگر در خفایی
همه چی رو میندازی گردن هانی😞😂
HERA-نه هنوز زنده‌م، فقط انجمنم کُنده... .
HERA-وا مائده؟
آفرودیت؛ببین کانی؛ حتی مائده هم می‌دونه چقدر در خطرم... .
- آبان؛وا کانی؟
HERA-مظلوم گیر آوردید دوتاتون
آفرودیت؛مظلوم واقعی منم.
HERA-همه می‌دونن از من مظلوم‌تر وجود نداره، اون هم در برابر آفرو، وای مائده خبر نداری چه ظالمیه این آفرو
- آبان؛گویا جفتتون ظالمید فقط به خودتون میرسید مظلوم میشید
آفرودیت؛محو شو کانی، محو شو.
از جلو چشمونم خفه شو فقط.
آفرودیت؛مائده به من میخوره ظالم باشم؟
- آبان؛انگار تو اب زیرکاه تر از کانی ای هانی😞😂
به جفتتون میخوره مارمولک‌گونه ستمگریی کنید
آفرودیت؛من مظلوم حتی نمی‌دونم چجوری حقم رو از کانی پس بگیرم.
- آبان؛همین که علیه هم جبهه سازی میکنید حق خودتان را وصول میکنید
