فعلا که خودشم نمیتونه جمع کنه بس غرقه تو زندگیش ینی اون روز هشت شب زنگ زدم سپهر کجایی سپهر : سرکار:/ فکر کن سپهر هشت شب سرکار:/
اینو باید تو گینس ثبت کرد=/ سپهرررر؟؟؟؟ ۸ شببببب؟؟؟؟ سرکارررر؟؟؟ مطمئنی راجب همین سپهر خودمون حرف میزنیم؟=/
پاشو بریم پیش قسم، دستمونو یه جا بند کنه=/ اون عنتر هم همش واسم کلاس میزاره با این کار کردنش=/ یادت باشه سپهر زنگ زد گوشیو روش شترق قطع کنیم=/ مردک عنتر=/
من میگم صبح جمع پیاده راه بیوفتیم تو خیابون تو گونی رو با خودت بکش من داد میرنم آهن آلات، آهن ضایعات، خریداریم=/ همه از همینجاها شروع میکنن دیگه
سپهر بچه پولداره من نمد چرا خودشو خفه کرده با کار بهش میگم میگه برا ندیدن قیافه شماس:/ عوضی:/ + گونی رو هم بندازیم رو کمر نسترن:/
من بمیر بی سیب میشی ها، از ما گفتن بود=/