اصن باهم می‌ریم خورشید
-
⭕نویسندگان عزیز توجه کنید برای تایید رمان خود در تاپیک زیر درخواست دهید.
انجمن نویسندگی | رمان نویسی | چری بوک
- آبان؛
نگم براتت خواهرر اون روز بی من پاستیل میخورد:/
"Praise"
دارم برات خانوم:/ بابا درک کنین قلبم تو دهنمه هعی بوخدا سکته میکنم
استغفرالله نکن عه(مائده میدونی که الان چجوریم)
ARAM_Fجوری که اینا دنبال شکلات و پاستیل و لواشکن
جوری که من همه‌شون و الان اینجا دارم😐
و جوری که دارم دو لپی می‌خورم🤣
"Praise"
نچ نچ زشته دادا
من ناامید شدم مگر اینکه تو خواب شوکولات ببینم
- آبان؛
کاملا درکت میکنم:|
کم کم دارم منحرف میشم😂
ARAM_Fدوستان جلبک/جغد و موش/ماه
من برم بخوابم فردا کلاس دارم
شب همگی خوش
خوب بخوابید
"Praise"
مامان بدون من؟ آخه من الان میخوااام
لباشک
شوکول
پاستیل
هعی اصن میرم به هادی میگم😛
- آبان؛جلبک
جغد؟
چرا اینقد محبت داری بهم:|
موفق باشی
شب خوش لواشک/بز جان
- آبان؛
باز گف هاری:/
"Praise"
بله بله
تسبیح کو حاج خانووووم
هعی این چی بود اصن
"Praise"موش چیه اخه:/ ماه دوست
شبت خوش خورشید/گربه
"Praise"
بابا زشته(هادی که گفتم معنی عربیش چی میشه بعد هی فوشش بدین میگم ندین گوش نمیدین که بیچاره آرام به خودشم میگه😂😂)
- آبان؛
ب بسم الله
تو جیب حاج آقا
- آبان؛
چرا یادم نبود
قبلا گفته بودیی
واویلاا
"Praise"استغفرالله..😈
- آبان؛
ببین خودت شروع میکنی
"Praise"
خو تا اسن پسر میاد
چاقو قمه هاتون آمادست فک نمیکنین که:/
حالا خربد یه چیزی که صحیحه با هادیم چیکار دارین
نهه راحت باشش
بدوو
خانم صابر