زندگی عجیب تر از این حرف هاست که بتوانیم با قاطعیت راجع به آن سخن بگوییم و مدعی باشیم که به خوبی معنای آن را درک کرده و به چیستی آن پی برده ایم.
تنها مسئله ای که به جد می توانم از افکارم برایت بازگو کنم این است که انسان باید برای رویارویی با زندگی بسیار قوی باشد.
من با چشم خود دیدم که آدم ها به مرور فرسوده می شوند و بیماری گریبان گیرشان می شود و یک روز می رسد که برای همیشه این جهان را ترک می کنند و رضایت یا و بی تمایلی آن ها به مرگ نیز هیچگاه ملاک طبیعت نبوده و نیست.
شاید مایه ی تأسف باشد که از رویارویی با زندگی و آینده در هراس هستم.
هنوز در دل شک دارم که چقدر می توانم در برابر مشقت و رنج و فرسودگی و مرگ عزیزانم ایستادگی کنم،
اما همه ی ما ناگریزیم به پذیرفتن رنج... .
تمام این هارا گفتم تا یاد آوری کنم که اگر نبودی چه بی اندازه تحمل این ها و پذیرش سختی های گذشته دشوار می شد.
هر آدمی می بایست یک نفر متشابه تو در زندگی اش باشد تا به زندگی پایبند شود و در اندوه عالمی تاب بیاورد.
رنگت میگم
رنگ اسمت