کمد در آینه
اونقدر بالا آورد که در نهایت چیزی جز یک پوستهی تو خالی باقی نمونده بود. پوسته، کف توالت پخش شد و دیگه هیچکس اونقدر اهمیت نمیداد که این -چیز- باید آقا صدا بشه یا خانم!
چیز از اتاقک کوچک بیرون آمد و به آینه نگاه کرد. یک کمد تو خالی میدید که ماهیچههای شکمش بخاطر تهوع زیاد درد...