1. رجینا

    سلام نويسنده عزيز براي تاپيك داستانكتون بايد در پست اول عنوان نام نويسنده و ژانر قرار داده بشه

    سلام نويسنده عزيز براي تاپيك داستانكتون بايد در پست اول عنوان نام نويسنده و ژانر قرار داده بشه
  2. رجینا

    خوي ميكني چون چرته 😂

    خوي ميكني چون چرته 😂
  3. رجینا

    جدييي 😂 منم فقط سكانساش تو ايسنتا 😂

    جدييي 😂 منم فقط سكانساش تو ايسنتا 😂
  4. رجینا

    تبریک | روز روانشناس و مشاور مبارک|

    روزتون مبارككككك ارشداييي عزيززززز ايشالا هميشه بدرخشيددد
  5. رجینا

    آبان ياد فيلم ابان افتادم Cb12

    آبان ياد فيلم ابان افتادم Cb12
  6. رجینا

    اقا برهان ميشه خصوصي رو چك كنيد لطفا

    اقا برهان ميشه خصوصي رو چك كنيد لطفا
  7. رجینا

    دفترکار دفتر كار ناظر ادبيات Rigina | انجمن چري بوك

    https://cherrybook.ir/threads/%D8%AF%D9%84%D9%86%D9%88%D8%B4%D8%AA%D9%87-%D8%B1%D9%82%D8%B5-%D9%86%D8%A7%D9%85%D8%B1%D8%A6%DB%8C-%D9%85%DB%8C%D9%86%D8%A7-%D9%85%D8%B1%D8%A7%D8%AF%DB%8C-%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%A8%D8%B1-%D8%A7%D9%86%D8%AC%D9%85%D9%86-%DA%86%D8%B1%DB%8C-%D8%A8%D9%88%DA%A9.2313/post-27...
  8. رجینا

    دلنوشته دلنوشته رقص نامرئی | مینا مرادی کاربر انجمن چری بوک

    بسم تعالی نویسندگان خوش قلم ضمن تشکر و سپاس از انتخاب چری بوک برای نشر آثارتان، موارد ذکر شده را با دقت مطالعه نمایید؛ |قوانین تالار ادبیات| سپس پس از گذشت 15 پست از دلنوشته‌ی خود میتوانید در تاپیک زیر درخواست نقد دهید |درخواست نقد آثار| پس از نقد اثر شما توسط تیم نقد برای تعیین سطح آثار خود...
  9. رجینا

    تبریک « روز پینکی‌ها مبارک »

    وايي مرسييييي
  10. رجینا

    در حال ترجمه داستان كوتاه شاهزاده خوشحال | ترجمه شده توسط آرام دوست حسيني

    دوستام دارن بالا و پایین رود نیل پرواز می‌کنن و با گل‌های بزرگ نیلوفر آبی حرف می‌زنن. به زودی میرن بخوابن توی قبر بزرگ پادشاه. خود پادشاه اونجاست تو تابوت رنگی‌ش. پیچیده شده تو پارچه زرد و با ادویه‌ها مومیایی شده. گردنش یه زنجیر یشم سبز کمرنگ داره و دستاش مثل برگ‌های خشکیده‌ست. شاهزاده گفت: -...
  11. رجینا

    در حال ترجمه داستان كوتاه شاهزاده خوشحال | ترجمه شده توسط آرام دوست حسيني

    وزیرها و درباری‌هام منو شاهزاده خوشحال صدا می‌زدن، و واقعاً هم خوشحال بودم. اینطوری زندگی کردم و اینطوری هم مردم. حالا که مردم، اینجا بالا روی این ستون گذاشتنم تا بتونم همه زشتی‌ها و بدبختی‌های شهرم رو ببینم. با اینکه قلبم از سربه، ولی نمی‌تونم جلوی اشکام رو بگیرم و باید گریه کنم. پرنده‌ی...
  12. رجینا

    در حال ترجمه داستان كوتاه شاهزاده خوشحال | ترجمه شده توسط آرام دوست حسيني

    با خودش گفت: - چه فایده داره یه مجسمه اگه نتونه بارون رو بندازه کنار. باید یه دودکش خوب پیدا کنم. و تصمیم گرفت پرواز کنه و بره. اما قبل از اینکه بال‌هاش رو باز کنه، قطره‌ی سوم افتاد روش. نگاه کرد بالا، و دید؛ آه! چی دید؟ چشم‌های شاهزاده خوشحال پر از اشک بود و اشک‌ها داشت روی گونه‌های طلاییش سُر...
  13. رجینا

    در حال ترجمه داستان كوتاه شاهزاده خوشحال | ترجمه شده توسط آرام دوست حسيني

    سرانجام به او گفت: - همراه من مي‌آيي؟ رید سرش را تکان داد، او خیلی به خانه اش وابسته بود. او گریه کرد: - ولي تو داری با من بازی می‌کنی! من میرم اهرام؛ خداحافظ! و رفت. تموم روز رو پرواز کرد تا اینکه شب رسید به شهر. با خودش گفت: "کجا بمونم حالا؟ امیدوارم شهر برام یه فکری کرده باشه. یهو چشمش...
  14. رجینا

    فراخوان اعلام امادگي ساب آواز قلم | ساب موسيقي

    درود لطفا نام اهنگ انتخابي رو ذكر كنيد
  15. رجینا

    قریون شما عزیزممم منم خداروسکر خوبممم

    قریون شما عزیزممم منم خداروسکر خوبممم
بالا