-
⭕نویسندگان عزیز توجه کنید برای تایید رمان خود در تاپیک زیر درخواست دهید.
آخرین فعالیت دردانه
-
دردانه به موضوع برگزیده رمان چیناچین | دردانه کاربر انجمن چری بوک پاسخ داده‌است.بالاخره طی یک هفته‌ی بعد کارگاه پدر را به همان زمانی نام فروختم. گرچه در ابتدا حرف از مبالغ پایینی میزد اما هنگامی که مشتری‌های دیگری را... -
دردانه به موضوع درحال تایپ رمان ماهی میان توفان | دردانه عوض‌زاده کاربر انجمن چری‌بوک پاسخ داده‌است.ماه‌نگار در کنار رود نشسته بود و با کاسه‌ای مسی آب از رودخانه برداشته و درون مشک می‌ریخت که صدای افرا بند دلش را پاره کرد. - چطوری...
-
دردانه به موضوع برگزیده رمان چیناچین | دردانه کاربر انجمن چری بوک پاسخ داده‌است.پریزاد سرخوش عقب رفت. - نه بابا... زنه... اصلاً هروقت این کارم تموم شد خواستم برم پیش اون، میگم خودت بیا ببینش، خوبه؟ با خیال راحت نگاه...
-
دردانه به موضوع برگزیده رمان چیناچین | دردانه کاربر انجمن چری بوک پاسخ داده‌است.زمانی کسی بود که سال‌ها کارگاه جوشکاری پدر را در اجاره‌ی خود داشت. از حرف پریزاد اخم کردم. - زمانی کاری کرده؟ حرفی زده؟ مادر و پریزاد...
-
دردانه به موضوع برگزیده رمان چیناچین | دردانه کاربر انجمن چری بوک پاسخ داده‌است.مادر که دید بحث با من فایده‌ای ندارد با آرامش گفت: - پسرم! عزیزم! روستا برای چند روز اون هم تفریحی جای خوبیه، اما نه برای همیشه و...
-
دردانه به موضوع برگزیده رمان چیناچین | دردانه کاربر انجمن چری بوک پاسخ داده‌است.در اتاقم روی تخت دراز کشیده و درحالی که دستانم را زیر سرم گذاشته‌بودم به سقف خیره شده و در فکر مهری، موهای سحرانگیزش، چشمان جادویی‌اش و...
-
منم از دیدنت خوشحالم عزیزم🌹
-
دردانه به موضوع درحال تایپ رمان ماهی میان توفان | دردانه عوض‌زاده کاربر انجمن چری‌بوک پاسخ داده‌است.ماه‌نگار در حال جا دادن مشک‌های خالی درون خورجین الاغ بود که مارال با دیدن او به سرعت خودش را از چادرشان به او رساند. - ماه‌جان! میری آب...
-
سلام من خوبم تو چطوری؟
-
دردانه به موضوع برگزیده رمان چیناچین | دردانه کاربر انجمن چری بوک پاسخ داده‌است.نگاه عاقل اندر سفیه ناخودآگاهم را حس کردم. - یه سال اونجا بودی، تنهایی نتونستن زندگی کنن؟ رو برگرداندم. - من برای کار روستا بودم. از...
-
دردانه به موضوع برگزیده رمان چیناچین | دردانه کاربر انجمن چری بوک پاسخ داده‌است.در مغزم بحث شدیدی میان دوسوی خودآگاه و ناخودآگاهم بر سر مهری در جریان بود. دستانم را بالای فرمان گذاشته، سرم را به آن‌ها تکیه دادم و...
-
دردانه به موضوع درحال تایپ رمان ماهی میان توفان | دردانه عوض‌زاده کاربر انجمن چری‌بوک پاسخ داده‌است.لطفعلی پلک‌هایش را برهم فشرد. - می‌دونم، اما تنها راهی که ماه‌جان نره خون‌بس همینه. افراسیاب لحظه‌ای مکث کرد و بعد از لطفعلی کمی فاصله...
-
دردانه به موضوع درحال تایپ رمان ماهی میان توفان | دردانه عوض‌زاده کاربر انجمن چری‌بوک پاسخ داده‌است.چند روز بعد را لطفعلی صرف فکر کردن درمورد افراسیاب، ماه‌نگار و خودش کرد. بالاخره تصمیمش را گرفت. تصمیمی که گرچه خود در آن تاوان زیادی...
