-
⭕نویسندگان عزیز توجه کنید برای تایید رمان خود در تاپیک زیر درخواست دهید.
آخرین فعالیت آیلولا
-
آیلولا به دردانه نوشته در موضوع درحال تایپ رمان ماهی میان توفان | دردانه عوض‌زاده کاربر انجمن چری‌بوک با
لایک واکنش نشان داد.
ماه‌نگار خیره به چشمان زاغ پسرعمو که دیگر نزدیکش رسیده بود، لبخند دندان‌نمایی زد که دل پریشان افراسیاب را پریشان‌تر کرد. - سلام پسرعمو... -
آیلولا به دردانه نوشته در موضوع درحال تایپ رمان ماهی میان توفان | دردانه عوض‌زاده کاربر انجمن چری‌بوک با لایک واکنش نشان داد.
ماه‌نگار خورجین یکی از الاغ‌ها را با وسایل موردنیاز برادر پر کرد. در حال قرار دادن مشک‌ها درخورجین الاغ دیگری بود که مارال سررسید. - کجا...
-
آیلولا به دردانه نوشته در موضوع درحال تایپ رمان ماهی میان توفان | دردانه عوض‌زاده کاربر انجمن چری‌بوک با لایک واکنش نشان داد.
آغجه‌گول کنار اجاق چادر اصلی فرش قرمزرنگی را پهن کرده و برای همسر و پسرش سفره‌ی صبحانه‌ای از پنیر و روغن محلی آماده کرده بود. نگاه...
-
آیلولا به دردانه نوشته در موضوع درحال تایپ رمان ماهی میان توفان | دردانه عوض‌زاده کاربر انجمن چری‌بوک با لایک واکنش نشان داد.
ماه‌نگار یک کتری را روی سه‌پایه‌ی اجاق گذاشته بود و دیگری را که سیاه‌تر بود را کنار سه‌پایه مستقیم روی خاکسترهای داغ کنار اجاق قرار...
-
آیلولا به دردانه نوشته در موضوع درحال تایپ رمان ماهی میان توفان | دردانه عوض‌زاده کاربر انجمن چری‌بوک با لایک واکنش نشان داد.
تاریکی شب که بیشتر پیشروی کرد، کم‌کم هرکـس راه چادر خود را در پیش گرفت و شب‌نشینی دور اجاق شِروان پایان یافت تا خانواده خسته‌ی او هم کمی...
-
آیلولا به دردانه نوشته در موضوع درحال تایپ رمان ماهی میان توفان | دردانه عوض‌زاده کاربر انجمن چری‌بوک با لایک واکنش نشان داد.
نگار که نگاه منتظرش به شیربرنج بود گفت: - هیچی... گفتم امسال گل‌جان که مرخص بشه همه‌ی کار خونه میفته گردن ماه‌جان، میشه یکی مثل تو مارال...
-
آیلولا به دردانه نوشته در موضوع درحال تایپ رمان ماهی میان توفان | دردانه عوض‌زاده کاربر انجمن چری‌بوک با لایک واکنش نشان داد.
ماه‌نگار از این حرف خنده پرذوقی کرد و چشمان سیاهش درخشید. کتری را پر آب کرد و بلند شد تا کنار اجاق ببرد. مارال نگاهش را به ماه‌نگار...
-
آیلولا به دردانه نوشته در موضوع درحال تایپ رمان ماهی میان توفان | دردانه عوض‌زاده کاربر انجمن چری‌بوک با لایک واکنش نشان داد.
ماه‌نگار دوباره هیس محکمی گفت و بز را رها کرد تا سهراب بز دیگری را پیش بیاورد، در دلش از این حرف مارال قنداب راه افتاده بود؛ اما در کنار...
-
آیلولا به دردانه نوشته در موضوع درحال تایپ رمان ماهی میان توفان | دردانه عوض‌زاده کاربر انجمن چری‌بوک با لایک واکنش نشان داد.
شب گذشته در اتراق‌گاه میانه راه، هنگامی که همگی دور اجاق جمع شده بودند تا کمی خستگی از تن بزدایند، پدر به لطفعلی گفته بود که پای قرارش...
-
آیلولا به دردانه نوشته در موضوع درحال تایپ رمان ماهی میان توفان | دردانه عوض‌زاده کاربر انجمن چری‌بوک با لایک واکنش نشان داد.
*** شروان از اسب پیاده شد. نگاهی به یورد هرسالش انداخت، آماده‌سازی زیادی لازم نداشت و میشد همین الان چادر را برپا کرد. با فریاد، چوپانش...
-
آیلولا به Gemma نوشته در موضوع ارزشمند رمان دلیما | نگین حلاف کاربر انجمن چری بوک با قلب واکنش نشان داد.
کد056 عنوان: دلیما نویسنده: نگین حلاف ناظر: @HOOYAR ژانر: روان شناختی، عاشقانه، اجتماعی خلاصه: در خوشبختی زاده شدم و بدبختی، خود رختش...
-
آیلولا به موضوع درحال تایپ رمان مجبوری با من بمانی| آیدا رستمی کاربر انجمن چری بوک پاسخ داده‌است.در فکر فرو می‌رود و صحبت‌های خودش و عمه‌اش را به یاد می‌آورد: با وضع آشفته‌ای وارد اتاق می‌شود و از ریحانه می‌خواهد که کمی آن‌ها را...
-
سلام روزتون بخیر سال جدید بهتون تبریک میگم امیدوارم امسال پول زیاد و احساس خوب نصیبتون بشه بیشتر از همه از اسم تاپیک مشخصه دیگه بگید...
-
آیلولا به موضوع درحال تایپ رمان مجبوری با من بمانی| آیدا رستمی کاربر انجمن چری بوک پاسخ داده‌است.-با من امری داشتید؟ سیگار را دوباره به دهانش نزدیک می‌کند و پک عمیقی می‌زند و دود آن را به شیشه پنجره بلندی که روبه درختان سر سبز بود،...
-
سیمرغ
