...گرچه طوفان شود دریای دلت!
قصه ات بی غصه...
دنیا شاد شود گر تو کوتاه کنی دست بخیلان از زندگیات!
قصهات بی غصه...
دنیا شاد شود گر تو جام می بنوشی، برقصی ، بخندی و غرق آغوش خیالم بشوی...
قصهات بیغصه...
تو بخند!
تو برقص!
تو بنوش!
تو بمان...
و تو بمان...
و تو بمان!.... ای قصهی پر غصهی من♡
#Nary
...ها برسی بخاطر من بی دست و پا پایین دامنه کوه، کنارم نشستی! چرااا؟
• از شدت گریه توانش را از دست میدهد ، گونه سرخش بر خاک مزار رفیقش میافتد ...
نجوایی در گوشش زمزمه میکند:
«آرام بگیر رفیق ، آرام بگیر! »
چراغ نگاهش خاموش میشود و روحش به آسمان پر میکشد !
و اینبار او رفاقتش را ثابت میکند...
...اینها همان هایی هستند که برای همگان یک نسخه میپیچند.
نمیدانم شاید تو راست میگویی، شاید واقعاً از روی محبتشان است!
اما میدانی؟! جعبهشکلات هدیهایی فوقالعاده است ولی نه برای منی که مرضقند دارم!
شیرینی محبتشان را نمیخواهم، درکشان را میخواستم که دیگر آنرا هم نمیخواهم...
بیا برویم...
#Nary
...هست که از او متنفر باشد؟
نه نیست!
هیچکس روز را به شب ترجیح نمیدهد، هیچکس!
میدانم، میدانم که نور زیباست اما به خالق شب قسم میخورم که نورِ شب بیشتر از هرچیز نورانی است! فقط نورش تاریک است همین... درست مثل ما !
شیدای توام ای شب، مرا بیش تر از پیش در آغوش بکش، شاید من نیز رنگ و بویت را بگیرم!
#Nary