1. MAHAN

    هرچیز که رنگی از پاییز برده باشد انگار چکمه‌ای از خون رویش نشسته. یا سرفه خونی بر لباسش مانده...

    ...نا‌آرامی که زمانی ادعای آرام بودنش میشد! عمیق‌تر از چشمانی که سپر مقاومت کوبیده بود و اکنون فقط رگباری از اشک‌های خاموش به نظر می‌رسید... مثل شهری که در بمب چال شده. کدام نفس عمیق هوس چال شدن در گلویمان را دارد اکنون که چیزی جز تمنا نیستیم با تمام ادعایی که برای خواب در تابوت داشتیم! #ماهان_نویس
بالا