"مشاعره با اشعار سهراب سپهری "

  • نویسنده موضوع Amir65
  • تاریخ شروع
  • Tagged users هیچ

Amir65

کاربر فعال تالار ادبیات
کاربر فعال تالار
Sep 28, 2024
301
من به اندازه یک ابر دلم میگیرد
وقتی از پنجره می بینم حوری
یک خوشه انگور
روی همه شایبه را پوشید
تعمیر سکوت گیجم کرد
دیدم که درخت ، هست
وقتی که درخت هست
پیداست که باید بود
باید بودو رد روایت را
تا متن سپید دنبال کرد
 

آنیتا&

کاربر انجمن
کاربر انجمن
Sep 18, 2024
111
یک خوشه انگور
روی همه شایبه را پوشید
تعمیر سکوت گیجم کرد
دیدم که درخت ، هست
وقتی که درخت هست
پیداست که باید بود
باید بودو رد روایت را
تا متن سپید دنبال کرد
دور بايد شد، دور.
مرد آن شهر، اساطير نداشت
زن آن شهر به سرشاري يك خوشه انگور نبود
هيچ آئينه تالاري، سرخوشيها را تكرار نكرد
چاله آبي حتي، مشعلي را ننمود
دور بايد شد، دور
شب سرودش را خواند،
نوبت پنجره هاست.
 
  • لایک
واکنش‌ها[ی پسندها]: Amir65

Amir65

کاربر فعال تالار ادبیات
کاربر فعال تالار
Sep 28, 2024
301
دور بايد شد، دور.
مرد آن شهر، اساطير نداشت
زن آن شهر به سرشاري يك خوشه انگور نبود
هيچ آئينه تالاري، سرخوشيها را تكرار نكرد
چاله آبي حتي، مشعلي را ننمود
دور بايد شد، دور
شب سرودش را خواند،
نوبت پنجره هاست.
تلخی زندگی ما همچو شهد شیرین است
من و تو می دانیم
زندگی آغازی است که به پایان راهی است
زندگی آمدن و بودن و جاری شدن است
زندگی رفتن خاموش به یک تنهایی است
 

آنیتا&

کاربر انجمن
کاربر انجمن
Sep 18, 2024
111
تلخی زندگی ما همچو شهد شیرین است
من و تو می دانیم
زندگی آغازی است که به پایان راهی است
زندگی آمدن و بودن و جاری شدن است
زندگی رفتن خاموش به یک تنهایی است
تا طلوع انگور چند ساعت راه است ؟
باید امشب بروم
باید امشب چمدانی را
که به اندازه پیراهن تنهایی من جا دارد بردارم
و به سمتی بروم
که درختان حماسی پیداست
 
  • لایک
واکنش‌ها[ی پسندها]: Amir65

Amir65

کاربر فعال تالار ادبیات
کاربر فعال تالار
Sep 28, 2024
301
تا طلوع انگور چند ساعت راه است ؟
باید امشب بروم
باید امشب چمدانی را
که به اندازه پیراهن تنهایی من جا دارد بردارم
و به سمتی بروم
که درختان حماسی پیداست
تو مرا آزردی
که خودم کوچ کنم از شهرت
تو خیالت راحت
میروم از قلبت
میشوم دورترین خاطره در شبهایت
 

آنیتا&

کاربر انجمن
کاربر انجمن
Sep 18, 2024
111
تو مرا آزردی
که خودم کوچ کنم از شهرت
تو خیالت راحت
میروم از قلبت
میشوم دورترین خاطره در شبهایت
تو بگشا گوش دل، پروردگارت با تو می گوید
ترا در بیکران دنیای تنهایان
رهایت من نخواهم کرد
رها کن غیر من را، آشتی کن با خدای خود
 

Amir65

کاربر فعال تالار ادبیات
کاربر فعال تالار
Sep 28, 2024
301
تو بگشا گوش دل، پروردگارت با تو می گوید
ترا در بیکران دنیای تنهایان
رهایت من نخواهم کرد
رها کن غیر من را، آشتی کن با خدای خود
شت های دلمان سبز و پر از چلچله ها
روز ما گرم و شب از قصه دیرین لبریز
من و تو می دانیم
زندگی در گذر است
همچو آواز قناری در باغ
 

دلارام

هنرمند
هنرمند
Aug 2, 2024
1,303
شت های دلمان سبز و پر از چلچله ها
روز ما گرم و شب از قصه دیرین لبریز
من و تو می دانیم
زندگی در گذر است
همچو آواز قناری در باغ
تو اگر در تپش باغ خدا را دیدی، همت کن
و بگو ماهی‌ها حوضشان بی آب است
 
  • لایک
واکنش‌ها[ی پسندها]: Amir65

Amir65

کاربر فعال تالار ادبیات
کاربر فعال تالار
Sep 28, 2024
301
تو اگر در تپش باغ خدا را دیدی، همت کن
و بگو ماهی‌ها حوضشان بی آب است
تلخی زندگی ما همچو شهد شیرین است
من و تو می دانیم
زندگی آغازی است که به پایان راهی است
زندگی آمدن و بودن و جاری شدن است
زندگی رفتن خاموش به یک تنهایی است
 

چه کسانی از این موضوع بازدید کرده‌اند (در مجموع: 9) در 1000000 ساعت گذشته. «جزئیات دقیق بازدیدها»

Who is viewing this thread (Total: 1, Members: 0, Guests: 1)

Who has watch this thread (Total: 0) «جزئیات دقیق بازدیدها»

بالا