دورهمی کتاب‌باز‌ها سری چهارم «مزرعه حیوانات»

[پناه]

[ بسم تعالی ]
عرض ادب و درود خدمت همراهان همیشگی چری بوک
با سری دوم از دورهمی کتاب‌باز‌ها در حضور شما هستبم
دورهمی این سری حول داستان خارجی «مزرعه حیوانات» اثر جورج اورول می‌باشد.​

به شرکت کنندگان در هر دوره پسند تعلق می‌گیرد و همچنین اگر کاربری در ۳ دوره متوالی شرکت کند رنک کتاب‌باز انجمن اعطا می‌شود
توجه داشته باشید تاپیک تمامی دوره‌ها همیشه باز است اما پسند تنها به کسانی تعلق می‌گیرد که در بازه زمانی مشخص شرکت کرده باشند​

(پس از مطالعه کتاب توجه داشته باشید }

✓ باید حداقل ۵ نظر و ایده متفاوت در ۵ خط ارائه دهید
✓ نظر شما باید دارای نکات منفی و مثبت همچنین برداشت کلی خود از رمان باشد
✓ چه راهکارهایی برای جذابیت بیشتر داستان جورج اورول دارید؟

× تمامی شرکت‌کنندگان اجازه بحث و گفتگو با یکدیگر دارند ×

لینک دریافت فایل:​

 

[پناه]

به نظرم نکته مثبت اصلی کتاب اینه که با یه داستان خیلی ساده و قابل فهم، موضوع سنگین و سیاسی رو منتقل می‌کنه. اصلاً نیاز نیست آدم تاریخ خونده باشه تا بفهمه چی می‌خواد بگه.
نکته منفی که دیدم این بود که بعضی حیوان‌ها مثلاً گوسفندا زیادی کلیشه‌ای بودن و فقط یه کارو تکرار می‌کردن. میشد نقش پررنگ‌تری بهشون داد.
به طور کلی می‌خواد بگه که قدرت اگه کنترل نشه، هر کسی باشه دیر یا زود دیکتاتور میشه. حتی اگه اولش نیت خوب داشته باشه.
برای جذاب‌تر شدن، به نظرم اگه اورول کمی طنز یا دیالوگ‌های خنده‌دار بین حیوان‌ها می‌ذاشت، داستان برای نوجوان‌ها جذاب‌تر میشد.

 

[Eror404]

من این رو چند وقت پیش خوندم و دلم پره ازش


نکات مثبت

نمادگرایی
نویسنده خیلی خوب با نماد هر حیوانی آشنا بود اسب نجیبانه جونش رو برای آزادی داد و خوک نشانه طمع هست خوب نقش یک حاکم مستبد رو بازی می‌کرد و سگ ها هم یه جورایی نیروی سرکوبگر بود.
شاید ظاهراً کودکانه هست اما برای افراد بالغ نوشته شده.




نکات منفی

انقلاب بی‌فایده
کلا حرف آخرش این بود که کشورهای مستعمره اگه انقلاب کنند آخرش افراد طماع به قدرت می‌رسن و انقلاب یه کار‌ بی‌فایده هست بزارید ما بدوشیمتون انقلاب چه کاریه اخه!

از اونجایی که نویسنده‌ اهل انگلستانه و به لطف این کشور الان توی نصف دنیا توی تقویمشون یک روز برای آزادی و استقلال هست و خب طبیعی که یک انگلیسی همچین دیدگاه زشتی رو نسبت به انقلاب و آزادی بسازه.


درکل می‌تونم این کتاب فقط اسمش در رفته و به خاطر احضار عقیده سیاسیش که غلط هم هست معروف شده ارزش این رو نداره که بخوای وارد ذهنت کنی.

 

[1999shayan]

من یکی دو سال پیش فک کنم خوندم خیلی یادمش نیس ولی
به نظرم خیلی کوتاه بود و میتونست پیچیده تر و پر شاخو برگ تر کنه داستان رو ولی خب نویسنده میخواسته به هدفش مستقیم و کوتاه برسه
خیلی جذاب بود برام که از حیوانات و نماد هاشون جای انسان ها استفاده شده بود و مثه کتاب کودکه ولی عملا مفهوم عمیق داره
یادمه یه خوکه که مغز متفکرشون بود فرار کرد بخاطر اینکه میخواس اون یکی خوکه بکشش ولی یادم نیس سرنوشت اون رو هم تو داستان اوردش یا نه
و به نظر من هم اکثر انقلاب ها تقریبا تو همین مایهس؛ کسی میتونه انقلابی راه بندازه که قدرت و نفوذ داشته باشه و وقتی اینا رو داشته باشی باهم مخلوط میشن احتمال دیکتاتور دوم هست که با قدرت و نفوذ و گول زدن باز صرفا فقط اسم حکومت عوض شه ؛ به قول معروف آدم های صلح طلب نمیتونن به راس کار برسن که بخوان کاری کنن

 

[-نَــواژ]

سلام و وقت بخیر
• ایده‌ی نمادین و جسورانه‌ی داستان نقطه قوت اصلی آن است: اورول با تبدیل حیوانات به نمادهای سیاسی، نقدی تند و هوشمندانه بر نظام‌های توتالیتر ارائه می‌دهد. صحنه‌ی معروفی که خوک‌ها روی دو پا راه می‌روند و دیگر تفاوتی با انسان‌ها ندارند، یکی از قوی‌ترین لحظات نمادین داستان است که پیام «قدرت فساد می‌آورد» را به‌خوبی منتقل می‌کند.
• زبان ساده و روایت خطی، داستان را برای مخاطب عام قابل‌فهم کرده: این ویژگی باعث شده مزرعه حیوانات هم در سطح نوجوانان و هم بزرگسالان قابل خواندن باشد. با این حال، همین سادگی گاهی باعث می‌شود شخصیت‌ها عمق روان‌شناختی نداشته باشند؛ مثلاً باکسر، اسب سخت‌کوش، با وجود تأثیرگذاری، بیشتر نماد است تا یک شخصیت چندلایه.
• شخصیت ناپلئون به‌عنوان نماد استبداد، به‌خوبی پرداخته شده: روند قدرت‌گیری او، از حذف اسنوبال تا تغییر قوانین مزرعه، تدریجی و باورپذیر است. اما شخصیت‌های فرعی مثل بنجامین یا مورال، می‌توانستند نقش فعال‌تری در روایت داشته باشند تا تنوع دیدگاه‌ها بیشتر شود.
• ریتم داستان در نیمه‌ی دوم کمی یکنواخت می‌شود: پس از تثبیت قدرت خوک‌ها، تکرار ظلم‌ها و تغییر قوانین بدون تحول چشمگیر در روایت، ممکن است برای برخی خوانندگان خسته‌کننده باشد. افزودن گره‌های داستانی یا مقاومت‌های داخلی می‌توانست کشش بیشتری ایجاد کند.
• برای جذابیت بیشتر، می‌توان نسخه‌ای با زاویه دید انسانی یا چندصدایی نوشت: مثلاً یک کودک که از بیرون مزرعه شاهد تغییرات است، یا روایت از زبان حیوانات مختلف با دیدگاه‌های متضاد. همچنین افزودن دیالوگ‌های احساسی‌تر و صحنه‌های دراماتیک مثل تبعید اسنوبال یا مرگ باکسر، می‌تواند بار عاطفی داستان را افزایش دهد.