دورهمی کتاب‌باز‌ها سری ششم «آخرین روز یک محکوم به اعدام»

پناه

ارشد پورتال اندیشه و پورتال سرگرمی
پرسنل مدیریت
ارشد بخش
مشاور
ناظر
منتقد
ویراستار
کتابخوان
مورخ
کتاب‌باز
Top Poster Of Month
Dec 28, 2024
2,600
[ بسم تعالی ]
عرض ادب و درود خدمت همراهان همیشگی چری بوک
با سری دوم از دورهمی کتاب‌باز‌ها در حضور شما هستبم
دورهمی این سری حول داستان خارجی «آخرین روز یک محکوم به اعدام» اثر ویکتور هوگو می‌باشد.
به شرکت کنندگان در هر دوره پسند تعلق می‌گیرد و همچنین اگر کاربری در ۳ دوره متوالی شرکت کند رنک کتاب‌باز انجمن اعطا می‌شود
توجه داشته باشید تاپیک تمامی دوره‌ها همیشه باز است اما پسند تنها به کسانی تعلق می‌گیرد که در بازه زمانی مشخص شرکت کرده باشند


(پس از مطالعه کتاب توجه داشته باشید }

✓ باید حداقل ۵ نظر و ایده متفاوت در ۵ خط ارائه دهید
✓ نظر شما باید دارای نکات منفی و مثبت همچنین برداشت کلی خود از رمان باشد
✓ چه راهکارهایی برای جذابیت بیشتر داستان ویکتور هوگو دارید؟


× تمامی شرکت‌کنندگان اجازه بحث و گفتگو با یکدیگر دارند ×

لینک دریافت فایل:

 

پیوست‌ها

  • کتاب آخرین روز یک محکوم.pdf
    2 مگابایت · بازدیدها: 4
  • لایک
واکنش‌ها[ی پسندها]: Eror404

پناه

ارشد پورتال اندیشه و پورتال سرگرمی
پرسنل مدیریت
ارشد بخش
مشاور
ناظر
منتقد
ویراستار
کتابخوان
مورخ
کتاب‌باز
Top Poster Of Month
Dec 28, 2024
2,600
این رمان تجربه‌ای تأثیرگذار بود. هوگو با روایت اول‌شخص تونسته ترس، تنهایی و حس ناامیدی محکوم رو به‌خوبی منتقل کنه چیزی که باعث میشه داستان نه تنها یک روایت قضایی، بلکه یک تجربه انسانی واقعی باشه. از دید من، طولانی شدن بخش‌های فلسفی کمی ریتم داستان رو کند کرده، اما در عوض به عمق تفکر درباره عدالت و ارزش زندگی افزده.احساس همذات‌پنداری با شخصیت اصلی و تأمل روی پیام ضداعدام، باعث شد تا داستان فراتر از یه رمان معمولی باشه و تأثیری ماندگار بر ذهن من بذاره. اگر بخوام راهکاری پیشنهاد بدم، اضافه کردن مکالمه‌های کوتاه‌تر یا صحنه‌های تعلیقی بیشتر می‌تونست حس زنده‌تری از داستان ایجاد کن و خواننده را بیشتر درگیر کنه.
 
آخرین ویرایش:

Eror404

مدیر تالار نقد
پرسنل مدیریت
مدیر تالار
مشاور
منتقد
کتاب‌باز
نویسنده فعال
Sep 14, 2024
362
معتقدم که یه رمان همیشه نباید از عشق گوگولی مگولی یه دختر شیرین و ملوس و با یه پسر جنتلمن باشه ایده جذاب کاملا رویه متفاوت در مورد کسایی بود که در جامعه شیطان خطاب میشن یعنی محکومین به اعدام
اکثرا قاتلان بی‌رحم و مجرمان ترسناک که جامعه از بدش میاد به این سرنوشت دچار میشن و کمتر کسی برا مرگش ناراحت میشه
این داستان ۲۰ درصد صحنه پردازی ۸۰ درصد حس پردازی داشت و تونست یک وجه انسانی به فرد محکوم به اعدام بده. و انسان رو وادار به همدردی کنه مخصوصا زمانی که در مورد دخترش می‌گفت دل آدم ریش ریش می‌شد.
با اینکه صحنه پردازی کم بود ولی حس پردازی چنان قدرتمند بود که اصلا همون بیست درصد هم اگه نبود به جایی بر نمی خورد کلمه زندان، سلول، میدان اعتصاب، گیوتین به قدری سنگینه که نیاز به توصیف نداره.
مرگ به خاطر ناگهانی بودنش بهش میگن اجل معلق اما اینجا اجلی بود که آروم آروم روی زمین میخزید و ذره ذره بهش نزدیک می‌شد یه چیز وحشتناکی بود
اوایل بزرگترین دشمن راوی ذهنش بود که اون رو آزار و شکنجه می‌داد زندان جای بدی برای اون نبود افکارش روزگارش رو سیاه کردن.
گاها می‌خواست زنده بمونه گاهی مرگ رو قبول می‌کرد یه دوگانگی ناراحت کننده ای بود هیچ حق انتخابی نداشت دوراهی نبود آزادی یک رویای واهی بود.
 
  • عالی
واکنش‌ها[ی پسندها]: پناه

موضوعات مشابه

پاسخ‌ها
2
بازدیدها
98
پاسخ‌ها
6
بازدیدها
239
پاسخ‌ها
4
بازدیدها
268
پاسخ‌ها
6
بازدیدها
353
پاسخ‌ها
7
بازدیدها
595
بالا