🥲بوس بر تو
⭕نویسندگان عزیز توجه کنید برای تایید رمان خود در تاپیک زیر درخواست دهید.
نگا نگادم... کاش میشد خندههایت را بوسید؛
بازدم... کاش میتوانستم صدایت را نوازش کنم؛
دم... کاش میشد عطر نفسهایت را در آغوش کشید؛
بازدم... کاش میتوانستم نوای ساز قلبت را قاب بگیرم؛
دم... .
وای از این...من پس از تو، به سکوت ممتد گرامافون از کارافتادهای میمانم که گوشهی خانهای متروک در روستایی محذوف از روی نقشههای راهنما، رها شده.
و جانِ جان، «جانم در آغوش غمت رفت و خودت بیخبری»... .
چطور یه جمله میتونه انقدر به دل آدم بشینه اخهجانم در آغوش غمت رفت و خودت بیخبری