انجمن نویسندگی | رمان نویسی | چری بوک

- آبان؛
- آبان؛
🥲بوس بر تو
theelahebarz
theelahebarz
دم... کاش میشد خنده‌هایت را بوسید؛
بازدم... کاش می‌توانستم صدایت را نوازش کنم؛
دم... کاش میشد عطر نفس‌هایت را در آغوش کشید؛
بازدم... کاش می‌توانستم نوای ساز قلبت را قاب بگیرم؛
دم... .
نگا نگا
- آبان؛
- آبان؛
خبب این دیگه چرا
theelahebarz
theelahebarz
خلاصه که قلمت 18+ شده عامو
این بچه‌ها چه زود بزرگ میشن
یادش بخیر تا همین چندسال پیش داشتی از تک شاخ و رنگین کمون و سرزمین پری‌ها میحرفیدی
- آبان؛
- آبان؛
😂😂قلمم عاشق شده دیگه
- آبان؛
- آبان؛
گمشو حز من عمرااا از شاخ و رنگین کمون و جن و پری حرف نزدمم
theelahebarz
theelahebarz
قلمت دیگه ... نیست🤣🫡 «ویرایش میزنم اینو»
- آبان؛
- آبان؛
خاک تو سرت حزین😂😂وای
  • لایک
واکنش‌ها[ی پسندها]: theelahebarz
theelahebarz
theelahebarz
چی چی رو حرف نزدی تو تا دو سال پروفایلت عکس یه تک شاخ با موهای فرفری صورتی بود حاجی
- آبان؛
- آبان؛
اون من نیستم دختر دیگته
من تو عمرم از تک‌شاخا حرف نزدم
  • لایک
واکنش‌ها[ی پسندها]: theelahebarz
theelahebarz
theelahebarz
دارم سر به سرت میذارم واقعا با احساس و قشنگ مینویسی
بار ادبیشون خصوصا🤌🏻
- آبان؛
- آبان؛
میدونم عزیزم
قربونت برم خب
  • غمگین
واکنش‌ها[ی پسندها]: theelahebarz
theelahebarz
theelahebarz
خدانکنه مارال دردونه
- آبان؛
theelahebarz
theelahebarz
بخش مورد علاقم از کلش این بود:
من پس از تو، به سکوت ممتد گرامافون از کارافتاده‌ای می‌مانم که گوشه‌ی خانه‌ای متروک در روستایی محذوف از روی نقشه‌های راهنما، رها شده.
و جانِ جان، «جانم در آغوش غمت رفت و خودت بی‌خبری»... .
وای از این...
جانم در آغوش غمت رفت و خودت بی‌خبری
چطور یه جمله میتونه انقدر به دل آدم بشینه اخه
بنویس مارالم که قلمت خود عشقه
- آبان؛
- آبان؛
اون تیکه شعر یکی از شاعراس
من فقط دلنوشتمو بهش مزین کردم
theelahebarz
theelahebarz
خودمم اونجور فکر کردم ولی سرچ کردم شعری شبیهش نیاورد
از کدوم شاعره؟
- آبان؛
- آبان؛
معصومه صابر
- آبان؛
- آبان؛
جان در آغوش غمت رفت و خودت بیخبری
من نوشتم جانِ جان، جانم در آغوش غمت رفت و خودت بیخبری
  • لایک
واکنش‌ها[ی پسندها]: theelahebarz
theelahebarz
theelahebarz
قشنگ گفته
بالا