انجمن نویسندگی | رمان نویسی | چری بوک

- آبان؛
- آبان؛
باور میکنی جون مآهی
سه ساعته دارم فکر میکنم بیام سراغت که چه عجب آن شدی یا با دمپاییت سر و تهمو یکی میکنی؟
  • خنده
واکنش‌ها[ی پسندها]: رُگآ
رُگآ
رُگآ
اومدم دنبال نوشته‌هام. یادم اومد همه رو فرستادم متروکه.
ای بابا. من اینقدر خشنم؟
بالا