-
⭕نویسندگان عزیز توجه کنید برای تایید رمان خود در تاپیک زیر درخواست دهید.
آخرین فعالیت .Sarina.
-
.Sarina. به موضوع درحال تایپ رمان شکست جادو | سارینا الماسی کاربر انجمن چری بوک پاسخ داده‌است.این بار هیچ تقلایی برای ازادی نکرد؛ چون حق را به او می‌داد. می‌دانست از این موضوع نفرت دارد و باز هم بحثش را پیش کشیده بود. کمی که... -
.Sarina. به موضوع درحال تایپ رمان شکست جادو | سارینا الماسی کاربر انجمن چری بوک پاسخ داده‌است.*** پس از خارج شدن جیمز از کلبه، به آرامی گام برداشت. شنل سیاهش را جلوتر کشید و دهانش را برای خواندن ورد اهریمنی دیگری گشود؛ اما نیروی...
-
.Sarina. به موضوع درحال تایپ رمان شکست جادو | سارینا الماسی کاربر انجمن چری بوک پاسخ داده‌است.- ام... درست میگی؛ اصلاً حواسم نبود. آشفتگی درون اعمال کلارا کاملاً عیان بود؛ البته نیازی هم به آن که دلیلش را جویا شود، نبود زیرا خودش...
-
.Sarina. به موضوع درحال تایپ رمان شکست جادو | سارینا الماسی کاربر انجمن چری بوک پاسخ داده‌است.جیمز، لبخندی از ج*ن*س حمایت زد. از جایش برخاست و دست کلارا را اسیر انگشتان مردانه‌ی خود کرد. آرام و محکم قدم برمی‌داشت و کلارا، با...
-
.Sarina. به موضوع درحال تایپ رمان شکست جادو | سارینا الماسی کاربر انجمن چری بوک پاسخ داده‌است.با دیدن دو تیله‌ی سبز چشمان جیمز، احساس امنیت به وجودش تزریق شد. با فکر کردن به چند دقیقه‌ی پیش، اشک‌هایش روی صورتش راه گرفتند. با تعجب...
-
.Sarina. به موضوع درحال تایپ رمان شکست جادو | سارینا الماسی کاربر انجمن چری بوک پاسخ داده‌است.بدون آن که توجهی به زمان کنند، مسابقه می‌دادند. لبخند از روی ل*ب هیچ‌کدام پاک نمی‌شد. زمان، تقریباً داشت به پایان می‌سید و حواس مرتسجر...
-
.Sarina. به موضوع درحال تایپ رمان شکست جادو | سارینا الماسی کاربر انجمن چری بوک پاسخ داده‌است.با دیدن سایه‌ی سربازان که هر لحظه بزرگ‌تر و نزدیک‌تر میشد، زنگ‌های خطر درون گوشش به صدا آمدند. وقتی برای معاشرت نبود؛ او را مانند یک...
-
.Sarina. به موضوع درحال تایپ رمان شکست جادو | سارینا الماسی کاربر انجمن چری بوک پاسخ داده‌است.کلارا، با احساس اسارت بازوی دستانش میان دست‌های آهنین سربازها، متعجب به دو گوی سرشار از اطمینان جیمز نگاه کرد. جیمز طوری رفتار می‌کرد که...
-
.Sarina. به موضوع درحال تایپ رمان شکست جادو | سارینا الماسی کاربر انجمن چری بوک پاسخ داده‌است.پس از رسیدن به حیاط،تمام توانش را جمع کرد و بالاخره پس از تلاش‌های متعدد دستش را از اسارت میان دست‌های جیمز درآورد. به حدی خشمگین بود که...
-
.Sarina. به موضوع درحال تایپ رمان شکست جادو | سارینا الماسی کاربر انجمن چری بوک پاسخ داده‌است.سعی کرد چشم‌هایش را بر روی التماسی که در دو تیله‌ی سبز چشمان جیمز می‌دید، ببندد. با گوشه‌ی چشمش به بازی‌ای که هلن راه انداخته بود، خیره...
-
.Sarina. به موضوع درحال تایپ رمان شکست جادو | سارینا الماسی کاربر انجمن چری بوک پاسخ داده‌است.دلش می‌خواست با دیدن این رفتار به اصطلاح درست که اسمش را مهربانی و دلسوزی گذاشته بودند، بالا بیاورد؛ اما حالا برای رسیدن به هدفش مجبور...
-
به نام خدا سلام و احترام خدمت‌تون🍃 شما همونی هستین که دوست دارین اونقدر نوشتنتون خوب باشه که همه حسودیشون بشه؟ 😎 پس بهتره به تیم نظارت...
-
.Sarina. به موضوع درحال تایپ رمان شکست جادو | سارینا الماسی کاربر انجمن چری بوک پاسخ داده‌است.دستانش مشت شد. دلش می‌خواست صورت این مرد را با دیوار یکی کند؛ اما با توجه به شرایط، نفس عمیقی کشید و با سکوت جواب وقاحت استیکس را داد...
-
.Sarina. به موضوع درحال تایپ رمان شکست جادو | سارینا الماسی کاربر انجمن چری بوک پاسخ داده‌است.اما این‌طور، زیادی جالب نمی‌شد. او تا به این حد با قربانیانش مهربان نبود که کار را یک جا تمام کند. تا ترس جان او را در بر نمی‌گرفت و...
